اخوه

فرهنگ عمید

= اَخ۲

فرهنگ فارسی

یا اخوه گروهی از فتیان ( اهل فتوت ) که در اواخر دوره سلجوقیان ظهور کردند . پیروان این فرقه غریب نواز بودند به مسکینان طعام می دادند از بیچارگان دستگیری می کردند حوایج محتاجان را بر می آوردند و دست ظالمان را کوتاه می کردند روزها در پی کار خود بودند و شبها در زاویه ( خانقاه ) خود - که در آن فرشها چراغها و دیگر لوازم مایحتاج آماده بود- گرد میامدند و از مسافران و غربا پذیرایی می کردند افراد این فرقه یکدیگر را [ اخی ] ( برادر من ] خطاب می کردند .
جمع اخ برادران

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَخُوهُ: برادرش
معنی إِخْوَةُ: برادران
ریشه کلمه:
اخو (۹۶ بار)ه (۳۵۷۶ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم