اختیارداشتن. [ اِ دا ت َ ] ( مص مرکب ) مختار بودن. مخیر بودن. آزاد بودن در انجام دادن عملی. مقابل اضطرار و اجبار. || دسترسی داشتن : باری خیال یار ز پیش نظر مشو چون بر وصال یار نداریم اختیار.( منسوب به حافظ ). || برگزیدن. انتخاب کردن : بیعت کردم بسید خود... بیعت فرمانبرداری و پیرو بودن و راضی بودن و اختیار داشتن. ( تاریخ بیهقی ). پیوسته مرا در همه فضیلت رایت ز همه اختیار دارد.مسعودسعد.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - مختار بودن مخیربودن آزاد بودن در انجام دادن عملی . ۲ - دسترسی داشتن . یا اختیار داشتن دارید . در تعارف میگویند . ۱ - مختارید صاحب اختیارید هر گونه خواست و اراد. شماست عمل کنید . ۲ - لطف دارید . ۳ - در انکار میگویند : هرگز چنین نیست مختار بودن