لغت نامه دهخدا
باری خیال یار ز پیش نظر مشو
چون بر وصال یار نداریم اختیار.( منسوب به حافظ ). || برگزیدن. انتخاب کردن : بیعت کردم بسید خود... بیعت فرمانبرداری و پیرو بودن و راضی بودن و اختیار داشتن. ( تاریخ بیهقی ).
پیوسته مرا در همه فضیلت
رایت ز همه اختیار دارد.مسعودسعد.