باد خزانی

لغت نامه دهخدا

باد خزانی. [ دِ خ َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) منسوب بباد خزان. باد فصل خزان :
چو برگ باغ گیرد ناتوانی
خبر پیشین برد باد خزانی.نظامی.رجوع به باد خزان و باد شود.

فرهنگ فارسی

منسوب به باد خزان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال اوراکل فال اوراکل فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تاروت فال تاروت