لغت نامه دهخدا
اینی. [ اَ] ( ترکی -مغولی ، اِ ) برادر کوچک و برادرزاده. برادر کهتر. ( دائرةالمعارف فارسی ) ( آنندراج ) : بعد از اجتماع تمامت آقا و اینی و امراء باتفاق جمهور بر تخت نشست. ( جامع التواریخ ). هولاکوخان را به ایران زمین و ممالک که ذکر رفت نامزد کرد بکنکاج تمامت آقاو اینی مقرر فرمود. ( جامع التواریخ رشیدی ). || ناله و زاری و فغان و فریاد. ( ناظم الاطباء ).