اکراد

لغت نامه دهخدا

اکراد. [ اَ ] ( ع اِ )ج ِ کُرد که قومی است از عجم ، اکثر ایشان صحرانشین باشند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). ج ِ کرد. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) : امیرشمس المعالی دو هزار مرد از انجاد اکراد به مدافعت او پیش باز فرستاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 183 ). و رجوع به کرد شود.

فرهنگ فارسی

جمع کرد (کردی ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال ورق فال ورق فال رابطه فال رابطه فال عشق فال عشق