اوگ

لغت نامه دهخدا

اوگ. [ اَ ] ( اِ ) اوج. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). قله. سمت الرأس. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

= اوج

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - بلندی بالا فراز. ۲ - بلندترین نقطه اعلی درجه . ۳ - بلندترین درج. کوکب (مخصوصا خورشید ) مقابل حضیض . ۴ - بالاترین نقط. ارتفاع آواز. ۵ - شعبه ای از (عشاق ) ۶ - شعب. سیزدهم از شعب بیست و چهارگان. موسیقی ایرانی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم