اوم

لغت نامه دهخدا

اوم. [ اَ ] ( ع مص ) بانگ و فریاد کردن تشنه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || سخت شدن تشنگی کسی. || رنج دادن کسی را. || دود کردن زنبورخانه را تا انگبین چینند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
اوم. [ اُ وَ ] ( ع ص ) ( لیالی... ) شبهای زشت و منکر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
اوم. [ اَ وَم م ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی است از امامت ، نیکوتربه امامت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

نعت تفضیلی است از امامت

دانشنامه عمومی

اوم (رود). اوم ( به لاتین: Om ) یک رود در روسیه است که در استان نووسیبیرسک واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال قهوه فال قهوه استخاره کن استخاره کن فال ابجد فال ابجد فال احساس فال احساس