لغت نامه دهخدا
اوشان. ( اِ ) به معنی آنهاست که جمع غایب باشد. ( برهان ). او. آنها :
خوبان همه سپاهند اوشان خدایگان است
مرنیکبختیم را بر روی او نشان است.رودکی.
اوشان. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان رودبار قصران بخش افجه شهرستان تهران. آب آن از چشمه سار و رودخانه جاجرود و آهار و محصول آنجا غلات ، میوجات مختلف ، قلمستان ، سیب زمینی و عسل است. ساختمان دبستان آن از بناهای سلطنتی است. تابستان حدود 50 خانوار از شهر برای هواخوری در این ده ساکن میشوند. دو مهمانخانه و چندین دکان مختلف دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).