انماط

لغت نامه دهخدا

انماط. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ نَمَط. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قسمها. نوعها. شکلها. طرزها. گونه ها. روش ها. || ابره ، هر فرش که باشد و نوعی از گستردنی نگارین. ( آنندراج ): باغات چهارگانه... مبسوط به انواع انماط عبقری. و معطر به روایح اسفاط عنبری. ( ترجمه محاسن اصفهان ). || جامه پشمین که بر هودج افکنند. ( آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم