انسر

لغت نامه دهخدا

انسر. [ اَ س ُ ] ( ع اِ ) ج ِ نَسر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کرکسها. کرکسان. و رجوع به نسر شود.

فرهنگ معین

( آن سر ) (سَ ) ( اِ. ) کنایه از: آن دنیا، آخرت .

فرهنگ فارسی

جمع نسر . کرکسها . کرکسان

دانشنامه عمومی

آنسر. آنسِر ( از لاتین به معنی غاز ) یا آلفا روباهک یک ستاره است که در صورت فلکی روباهک قرار دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال چای فال چای فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی