انباه

لغت نامه دهخدا

انباه. [ اِم ْ ] ( ع مص ) بیدار کردن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || فراموش کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). فراموش کردن حاجت کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم