انبان باد

لغت نامه دهخدا

انبان باد. [ اَم ْ ن ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پوستی که آنرا پرباد کرده آهنگران آتش افروزند. ( غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). || انبانی که پر از باد باشد و خالی بود. ( ناظم الاطباء ). انبان تهی که بباد پر شده. ( مؤید الفضلاء ) :
چه وزن آورد جای انبان باد
که میزان عدلست و دیوان داد
مرائی که چندین ورع مینمود
چو دیدندهیچش در انبان نبود.سعدی ( بوستان ).|| مردم فربه و بیکاره و هیچکاره راگویند. ( آنندراج ). فربه. ( مجموعه مترادفات ص 268 ). || شکم آدمی و معده. ( ناظم الاطباء ). شکم. ( مؤید الفضلاء ).

فرهنگ فارسی

پوستی که آن را پر باد کرده آهنگران آتش افروزند . یا مردم فربه و بیکاره و هیچکاره را گویند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال تاروت فال تاروت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال ای چینگ فال ای چینگ