انب

لغت نامه دهخدا

انب. [ اَ ن َ ] ( اِ ) بادنجان. ( برهان قاطع ) ( بحر الجواهر ) ( ناظم الاطباء ). بافراط خوردن آن جذام و صداع و بی خوابی آورد، و بعضی گویند عربی است. ( برهان قاطع ) ( از هفت قلزم ) ( آنندراج ). معرب آن انبج است. ( از معرب جوالیقی ص 43 سطر 24 ). مَغْد. حَیْصَل. حَدَق. و رجوع به بادنجان شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) بادمجان

دانشنامه عمومی

انب ( به عربی: انب ) یک روستا در سوریه است که در ناحیه محمبل واقع شده است. انب ۱٬۰۶۴ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال راز فال راز فال تک نیت فال تک نیت فال چوب فال چوب فال شمع فال شمع