دانشنامه اسلامی
ریشه کلمه:
برق (۱۰ بار)
نور. (نیروی مخصوص) در لغت عرب نوری است که از ابر میجهد و چون چشم مضطرب و خیره شود گویند: . ، اکواب جمع کوب و آن به معنی کاسه بی دستگیره و اباریق جمع ابریق است به معنی بطری است. در مجمع البیان، اکواب کاسهها و اباریق بطریها معنی شده معنی آیه چنین است: پسران جاویدان با کاسهها و بطریهای مخصوص به دور آنها میگردند. و چون اکواب و اباریق هر دو نکره آمدهاند معلوم است نمیتوان آنها را کاسه و بطری معمولی دانست در اباریق لازم است معنی (برق) ملحوظ باشد، لذا طبرسی و راغب گفتهاند: ابریق به واسطه روشنی و صفا، به بطری اطلاق میشود استبرق به معنی حریر ضخیم برّاق و سنرس به معنی حریر نازک است (مجمع البیان) نا گفته نماند: سندس و استبرق هر دو نکره است، نمیشود گفت: مانند حریر معمولی اند.