اقربا. [ اَ رِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ قریب که بمعنی خویشاوند است و آنچه بعض مردم بفتح راء و ضم راء خوانندغلط محض است. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) : ای صدر خاندان نبوت چو باب خویش خورشید اقربا شدی و فخر دودمان.سوزنی.رجوع به اقرباء شود.
فرهنگ عمید
= قریب
فرهنگ فارسی
(صفت اسم ) جمع قریب نزدیکان خویشان خویشاوندان . توضیح در تداول بفتح رائ گویند و صحیح نیست . جمع قربب که بمعنی خویشاوند است و آنچه بعض مردم بفتح رائ و ضم رائ خوانند غلط محض است .