افشا کردن

لغت نامه دهخدا

افشا کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) آشکار کردن. پراکنده کردن. ( یادداشت مؤلف ) :
من نیز هرآنچه سر و اخفا
دل داشت بر تو کردم افشا.واله هروی ( از بهارعجم ).- افشای سِرّی کردن ؛ رازی را آشکار کردن.( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

آشکار کردن پراکنده کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم