افدام

لغت نامه دهخدا

افدام. [ اِ ] ( ع مص ) جامه را رنگ سرخ سیر کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سیر رنگ کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). || بربستن. ( المصادر زوزنی ). || بسوراخ لوله ابریق پارچه و پنبه نهادن تا آب صاف بیرون آید. ( آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم