اغدر

لغت نامه دهخدا

اغدر. [ اَ دَ ]( ع ن تف ) باغدرتر. ( یادداشت بخط مؤلف ): قال اسکندر الرومی : من غدر بملکه کان بغیر اغدر. ( کتاب التاج ).
- امثال :
اغدر من الغدیر.
اغدر من ذئب .
اغدر من عتیبة بن الحارث .
اغدر من قیس بن عاصم .
اغدر من کناةالغدر.( از کتاب مجمعالامثال میدانی ).و برای توضیح امثال فوق رجوع به کتاب مذکور ص 440 شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم