اضاله

لغت نامه دهخدا

( اضالة ) اضالة. [ اِ ل َ ] ( ع مص ) اضیال. بر زمین رویانیدن ضال را. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ضال بمعنی سدر و کُنار است. رویانیدن درخت ضال و آن قسمی ازکُنار است که از باران آب خورد. ( ناظم الاطباء ). بسیارسدر شدن زمین. ( تاج المصادر بیهقی ). اضیلت و اضالت الارض ؛ هرگاه در آن ضال پدید آید. ( از لسان العرب ).
اضالة. [ اَ ل َ ] ( ع ص ) بمعنی فراموش شده آمده است. ( از دزی ج 1 ص 27 ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم