اصل پاک

لغت نامه دهخدا

اصل پاک. [ اَ ] ( ص مرکب ) اصیل. بااصل. نجیب. باگهر :
با مردم اصل پاک و عاقل آمیز
وز نااهلان هزار فرسنگ گریز.خیام.و رجوع به اصل شود.

فرهنگ عمید

اصیل، نجیب.

فرهنگ فارسی

مردم اصیل با اصل نجیب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال احساس فال احساس فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت