اسپرنگ

لغت نامه دهخدا

اسپرنگ. [ اِ پ َ رَ ] ( اِخ ) اسفرنگ. شهریست نزدیک سمرقند و مولد سیف [شاعر] آنجاست. ( برهان ). سپرنگ. ( جهانگیری ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم