اسپاهان

لغت نامه دهخدا

اسپاهان. [ اِ ] ( اِخ ) اصفهان. اسپهان.سپاهان. صفاهان. اصفاهان. مؤلف فرهنگ رشیدی گوید: و از اسپاه مأخوذ است اسپاهان ، چه آن شهر همیشه موضع اقامت سپاه ایران بوده و در آن سگ نیز بسیار می بودچنانچه مؤلف تاریخ اصفهان علی بن حمزه گفته و الف ونون برای نسبت است. رجوع به اسپهان و اصفهان شود.

فرهنگ فارسی

اصفهان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال فرشتگان فال فرشتگان فال تاروت فال تاروت