اسطخر

لغت نامه دهخدا

اسطخر.[ اِ طَ ] ( اِخ ) اصطخر. بر وزن و معنی استخر باشد وآن قلعه ای است در ملک فارس ، چون در آن قلعه تالاب بزرگی بوده است بنابر آن به این نام اشتهار یافته است.بعضی گویند معرب استخر است. ( برهان ). رجوع به استخرو رجوع بفهرست التفهیم بیرونی شود. || ( اِ ) آبگیر. تالاب. ( برهان ). طرخه. جائی که آب قنات یا چشمه در آن بینبارند و گاه حاجت بمزارع روان کنند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انگلیسی فال انگلیسی فال قهوه فال قهوه فال راز فال راز فال ای چینگ فال ای چینگ