استاج

لغت نامه دهخدا

استاج. [ اِ ] ( ع اِ ) چوبکی است میان کاواک که بر آن پنبه ریسیده را برای تافتن پیچند. || یا چیزی که رشته را از دوک بدست بر آن پیچند. ( منتهی الارب ). اِستیج.

فرهنگ فارسی

چوبکی است میان کاواک که بر آن پنب. ریسیده را برای تافتن بپیچند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال نخود فال نخود فال تاروت فال تاروت استخاره کن استخاره کن