ادکان

لغت نامه دهخدا

ادکان. [ ] ( اِخ ) در تاریخ جهانگشای جوینی ( چ طهران ) آمده است : و در اسفراین و ادکان نیز قتل کردند - انتهی. ظاهراً این کلمه ادرکان باشد که در حدود اسفراین واقع است. و آقای قزوینی گمان دارند که تصحیف رادکان باشد. واﷲ اعلم.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال ابجد فال ابجد فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت