اخترگر

لغت نامه دهخدا

اخترگر. [ اَ ت َ گ َ ] ( ص مرکب ) منجم. عالم احکام نجوم. فال گیر :
نه رهنمای بکار آیدش نه اخترگر
نه فال گوی بکار آیدش نه کارگذار.عنصری.

فرهنگ عمید

۱. منجم، ستاره شناس.
۲. طالع بین، فال گیر: نه رهنمای به کار آیدش نه اخترگر / نه فالگوی به کار آیدش نه خواب گزار (عنصری: ۷۳ ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منجم عالم احکام نجوم فال گیر .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم