اتجاه

لغت نامه دهخدا

اتجاه. [ اِت ْ ت ِ ] ( ع مص ) متوجه شدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || روی دادن. سنوح.

فرهنگ فارسی

روی دادن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم