اتار

لغت نامه دهخدا

( اتآر ) اتآر. [ اِت ْ ] ( ع مص ) اِتآر بصر؛ تیز نگریستن. ( تاج المصادر بیهقی ). || در پی کسی نگران ماندن. || زدن کسی را بچوب دستی و عصا.
اتار.[ اَت ْ تا ] ( اِ ) رشته کمند. رجوع به اَتَر شود.

فرهنگ فارسی

نگرتن ماندن در پی کسی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال اوراکل فال اوراکل فال زندگی فال زندگی فال سنجش فال سنجش