( آبگیری ) آبگیری. ( حامص مرکب ) شغل آبگیر حمام. || لحیم کردن ظرفهای فلزین با قلعی یا بستن منافذ آن با موم مذاب. || پرآب کردن حوض و آب انبار و ظروف و اوانی.
فرهنگ فارسی
( آبگیری ) ۱ - شغل و پیش. آبگیر حمام . ۲ - پر آب کردن حوض و آب انبار و ظرفها. ۳ - لحیم کردن ظرفهای فلزی یا قلعی با بستن سوراخهای آن با موم مذاب . شغل آبگیر حمام
فرهنگستان زبان و ادب
آب گیری {flooding} [حمل ونقل دریایی] پذیرش آب به داخل انبار یا یکی از اتاقک ها برای اطفای حریق یا پذیرش آب در انبارهای ترازه گیری برای بالا بردن پایداری شناور