ابوالفارس

لغت نامه دهخدا

ابوالفارس. [ اَ بُل ْ ؟ ] ( اِخ ) نام بلوکی بناحیت بهبهان در شمال غربی بچهارده فرسنگی آن. محل قوم شیرعلی.
ابوالفارس. [ اَ بُل ْ رِ ] ( اِخ ) بیست و پنجمین از امرای مرینی مراکش در 796 هَ. ق.
ابوالفارس. [ اَ بُل ْ رِ ] ( اِخ ) ابن ابی الشوک. رجوع به ابن ابی الشوک... شود.
ابوالفارس. [ اَ بُل ْ رِ ] ( اِخ ) عبدالعزیز. هفدهمین از امرای بنی حفص تونس ( از 796 تا 837 هَ. ق. ).
ابوالفارس. [ اَ بُل ْ رِ ] ( اِخ ) عبدالعزیزبن ابی اسحاق ابراهیم. از امرای بنی حفص تونس. او پس از ابی اسحاق ابراهیم و پیش از ابوحفص عمر اول ، مدتی کوتاه امارت یافت. پس از آنکه پدر ابوالفارس امارت را به پسر داد ابن ابی عماره آن ملک را غصب و تسخیر کرد و در 682 هَ. ق. ابوالفارس را بکشت. تا در 683 ابوحفص عمر اول بر ابن عماره دست یافت و وی را بقتل رسانید وملک موروث به دست کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال جذب فال جذب فال حافظ فال حافظ فال چوب فال چوب