فرمان پذیرفتن

لغت نامه دهخدا

فرمان پذیرفتن. [ ف َ پ َ رُ ت َ ] ( مص مرکب ) فرمان بردن. فرمان برداری کردن. اطاعت امر دیگری نمودن :
چنین داد پاسخ سخنگوی پیر
که فرمان دهم من تو فرمان پذیر.نظامی.تا کنون فرمان پذیرفتن ز شاه
بعد از آن فرمان رساندن بر سپاه.مولوی.رجوع به فرمان شود.

فرهنگ فارسی

فرمان بردن . فرمان برداری کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم