مل. [ م ُ ] ( اِ ) نبیذ بود. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 322 ). شراب انگوری. ( برهان ) ( فرهنگ رشیدی ) ( غیاث ) ( آنندراج ). می و شراب انگوری و هر مایع مسکر. ( ناظم الاطباء ). می. باده. مدام. راح. صهبا. خمر. عقار. قهوه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). در سغدی ، موذ ، از مذو . با «می » فارسی مقایسه شود. تبدیل «ل » و «ذ» در این دو زبان سابقه دارد. ( حاشیه برهان چ معین ) : سزاوار مسماری و بند و غل نئی درخور تاج و دیهیم و مل.فردوسی.از مجلس ما مردم دوروی برون کن پیش آر مل سرخ و برون کن گل دوروی.فرخی.به چشم رنگ گل آید همی ز خاک سیاه به مغز بوی مل آید همی زآب روان.فرخی.تا برآمد جامهای سرخ مل بر شاخ گل پنجه های دست مردم سر فروکرد از چنار.فرخی.چو سر کفته شد غنچه سرخ گل جهان جامه پوشید هم رنگ مل.عنصری.به زرینه جام اندرون لعل مل فروزنده چون لاله بر زرد گل. عنصری ( از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 333 ). درفکند سرخ مل به رطل دوگوشه روشن گردد جهان ز گوشه به گوشه.منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 166 ).ابر به آب مژه بر روی کشت گل به مل و مل به گل اندر سرشت.منوچهری.می ده پسرا بر گل ، گل چون مل ومل چون گل خوشبوی ملی چون گل خودروی گلی چون مل.منوچهری.مل رفت به سوی گل ، گل رفت به سوی مل گل بوی ربود از مل ، مل رنگ ربود از گل.منوچهری.کجا چون برد لشکرگه به آمل همه شب خورد با آزادگان مل.فخرالدین اسعد.چونکه ملالت همی ز پند فزایدت هیچ نگردد ملول مغز تو از مل.ناصرخسرو ( دیوان چ تقوی ص 258 ).ای بت لبت ملی است که آن را خمار نیست وی مه رخت گلی است که رسته ز خار نیست.مسعودسعد.هنگام گل و مل است و یاران سرمست خوش باش دمی که زندگانی این است.( منسوب به خیام ).چو خصمانت مخمور شد شاخ نرگس چو یارانت گل پر ز مل کرد ساغر.عثمان مختاری ( دیوان چ همایی ص 195 ).مهرگان با گل و مل مایه مهر آمد و کین که بدان داد به مهر آنچه به کین بستداز این.عثمان مختاری ( دیوان ایضاًص 446 ).
فرهنگ معین
(مُ ) (اِ. ) ۱ - نوعی از امرود بزرگ بی مزه . ۲ - می و شراب انگوری . (مُ ) (اِ. ) ۱ - گردن . ۲ - کوهان گاو نر.
فرهنگ عمید
= گلابی شراب، می: به زرّینه جام اندرون لعل مل / فروزنده چون لاله بر زردگل (عنصری: ۳۵۹ )، نهاده بر یکی کف ساغر مل / گرفته بر دگر کف دستهٴ گل (نظامی۲: ۱۷۸ ). موی انسان یا حیوان.
فرهنگ فارسی
شراب، می ، به معنی امرود نیزگفته شده ( اسم ) ۱ - گردن .یا مل کلفت . گردن کلفت ۲ - کوهان گاو نر : [ ( ورزا ) قد یک گاومیش بود گنده بود و سفید با شاخهای راست و مل گنده بر آمده ] ( تنگسیر ۱۶ ) خمیر در زیر آتش کردن . به خاکستر گرم کردن نان و گوشت را . یا کوماج کردن .
دانشنامه عمومی
مل ( به ایتالیایی: Mele ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان جنوا واقع شده است. مُل در گویش یزدی به معنای گردن یا پشت گردن می باشد. مل ۱۶٫۹ کیلومترمربع مساحت و ۲٬۶۸۷ نفر جمعیت دارد و ۱۲۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است. مل (ونتو). مل ( به ایتالیایی: Mel ) یک کومونه در ایتالیا است که در استان بلونو واقع شده است. مل ۸۵٫۷ کیلومتر مربع مساحت و ۶٬۲۷۲ نفر جمعیت دارد و ۳۶۲ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
دانشنامه آزاد فارسی
مُل (moll) در موسیقی ، معادل آلمانی «مینور» در صحبت از گام ، مثلاً B moll به معنای سی بمل مینور. متضاد dur به معنای ماژور.
ویکی واژه
نوعی از امرود بزرگ بی مزه. میوشراب انگو گردن. کوهان گاو نر.