فرهودی

لغت نامه دهخدا

فرهودی. [ ف َ ] ( ص نسبی ) منسوب به فرهود که پدر بطنی است. ( منتهی الارب ). رجوع به فرهود و فراهید شود.
فرهودی. [ ف َ ] ( ص ) کسی را گویند که در دین و ملت و مذهب خود
راست و درست و راسخ باشد. ( برهان ). دساتیری است. ( از حاشیه برهان چ معین ). || نیم سوز. نیم سوخته. رنگ بگردیده در مجاورت آتش. ( ازیادداشتهای مؤلف ).
فرهودی. [ ف ُ ] ( اِخ ) لقب خلیل بن احمد است که منسوب به فرهود یا فراهید بوده و فراهید نام جد اوست. رجوع به فراهید شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال ارمنی فال ارمنی فال لنورماند فال لنورماند فال سنجش فال سنجش