نیم باز

لغت نامه دهخدا

نیم باز. ( ص مرکب ) چیزی که تمام وا نباشد چون مژه چشم و غنچه. ( آنندراج ). نیم لا. ( یادداشت مؤلف ). نیم گشاده. چشم نیم خفته. ( ناظم الاطباء ). آنچه که نه کاملاً باز و نه کاملاً بسته بود. ( فرهنگ فارسی معین ) :
مخمور سر به گوشه بالین نهاده لیک
می می تراود از مژه نیم باز او.طالب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

(صفت ) آنچه که نه کاملا باز و نه کاملا بسته باشد . یا چشم نیمباز . چشم نیم خفته و نیم گشاد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم