لونه

لغت نامه دهخدا

( لونة ) لونة. [ ل َ ن َ ] ( ع اِ ) یکی خرمابن بسیاربار. ( منتهی الارب ).
لونه. [ ل َ / لُو ن َ / ن ِ ] ( اِ ) گلگونه. ( از اوبهی ). غازه و گلگونه و سرخی زنان باشد که به روی مالند. ( برهان ). سرخاب :
چه مایه کرده بر آن روی لونه گوناگون
بر آنکه چشم تمتع کنم به رویش باز.قریع.این کلمه را سروری و شعوری و برهان نیز بدین صورت ضبط کرده اند و دیگر فرهنگها مثل رشیدی و جهانگیری و انجمن آرای ناصری ندارند و هیچ جا هم شاهدی جز این شعر قریع ( در حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ) نیست. با اینهمه گمان میکنم این کلمه گونه بوده است به معنی غازه و گلگونه و کاتب مدرک فوق به تصحیف خوانده است ودیگران هم تقلید کرده اند.
لونه. [ ن َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از بخش حومه شهرستان دماوند. دارای سی تن سکنه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از بخش حومه شهرستان دماوند .

دانشنامه عمومی

لونه (شهر). لونه ( به آلمانی: Lünne ) یک شهر در آلمان است که در امسلاند واقع شده است. لونه ۱٬۷۹۴ نفر جمعیت دارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال عشق فال عشق