قراجه

لغت نامه دهخدا

قراجه. [ ق َ ج ِ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر. واقع در 30 هزارگزی باختری هریس و 2500گزی شوسه تبریز به اهر. موقع طبیعی آن جلگه ، معتدل و سکنه آن 986 تن است. آب آن از رودخانه محلی و چشمه و محصول آن غلات ، حبوبات و سردرختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قراجه.[ ق َ ج ِ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان کله بوز بخش مرکزی شهرستان میانه. واقع در 13000گزی جنوب میانه و 11000گزی شوسه تبریز به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنه آن 236 تن میباشد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
قراجه. [ ق َ ج ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کسبایر بخش حومه شهرستان بجنورد. واقع در 22هزارگزی شمال باختری بجنورد و 3هزارگزی شوسه بجنورد به اینچه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر و سکنه ٔآن 510 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، تریاک ، بنشن و میوه جات و شغل اهالی زراعت و مالداری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
قراجه. [ ق َ ج ِ ] ( اِخ ) ( اتابیک... ) یکی از اتابکان فارس است که پس از اتابک جاوئی به حکومت فارس رسید و در خدمت سلطان عبدالرحمان بزرگ شد و پس از مدتی در فارس کشته شد و سلطان محمود ملک فارس به برادرزاده ، محمدبن محمود داد. ( تاریخ گزیده چ لندن ج 2 ص 467 ).

فرهنگ فارسی

دهی است جزو دهستان کسبایر بخش حومه شهرستان بجنورد در ۲۲ کیلومتری شمال غربی بجنورد و ۳ کیلومتری شوسه و بجنورد - اینچه کوهستانی و سردسیر ۵۱٠ تن سکنه آب از چشمه محصول غلات بنشن میوه شغل اهالی زراعت و مالداری است .
یکی از اتابکان فارس است که پس از اتابک جاوئی بحکومت فارس رسید و در خدمت سلطان عبدالرحمان بزرگ کشته شد .

دانشنامه عمومی

قراجه (هریس). قراجه ( قاراجا یا قره جه ) یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان بدوستان غربی بخش خواجه شهرستان هریس واقع شده است. اهالی این روستا و روستاهای دیگر به نام های جیقه وجیغناب از عشایر شاهسون و از طایفه حاج علیلو و از تیره قره خانلو هستند فرش قراجه متعلق به این روستا می باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم