دانشنامه اسلامی
در سبب نامگذاری این قبیله وجوه مختلفی گفته شده است. از جمله این که خثعم نامِ شتری از آنِ این قبیله بود و خود قبیله نیز به این نام خوانده شد. همچنین گفته شده است که خثعمه به معنای به خون آغشتن است و چون این قبیله شتر ی کشتند و دستانشان را به خونش آغشتند و بدینوسیله هم پیمان شدند، خثعم نام گرفتند. پاره ای نیز خثعم را نام کوهی در سَرات (در غرب عربستان ) دانسته اند
خلیل بن احمد، کتاب العین، ذیل ماده، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
درباره نسب انمار اختلاف است. برخی آن را از قبایل قحطانی و یمنی الاصل شمرده و نسب او را به کهلان بن سَبأ رسانده اند و برای تأیید این نظر حدیثی منسوب به پیامبر اکرم روایت کرده اند. پاره ای دیگر انمار را به نِزار بن مَعَدّ بن عَدنان منتسب ساخته و از شاخه های قبایل عدنانی دانسته اند که به یمن رفته و در آن جا سکنا گزیده بودند.
ابن کلبی، نسب مَعَدّ و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۳۲۱۳۳، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
خثعم درنتیجه ازدواج با عاتِکه، دختر ربیعة بن نِزار ، صاحب فرزندی به نام حُلْف/ حَلِف شد و نسل او از طریق عِفْرِس بن حلف استمرار یافت. فرزندان عفرس که طوایف خثعم را تشکیل دادند، عبارت بودند از: ناهِس و شَهران (که بیش تر جمعیت و اشراف خثعم از آنان بودند)، کرْز، خُبَینی، ربیعه، نُوَیهِش و خُسَیف.
ابن کلبی، نسب مَعَدّ و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۵۶، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
...