فریدا

لغت نامه دهخدا

( فریداً ) فریداً. [ ف َ دَن ْ ] ( ع ق ) بتنهایی. فریداً وحیداً. ( از یادداشتهای مؤلف ).

فرهنگ اسم ها

اسم: فریدا (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: faridā) (فارسی: فَريدا) (انگلیسی: farida)
معنی: منسوب به فرید، یگانه، یکتا، بی نظیر، بی مانند، ( فرید، ا ( پسوند نسبت ) )

دانشنامه عمومی

فریدا (رود). فریدا رودی در ایالت هسن در غرب کشور آلمان است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال احساس فال احساس فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال درخت فال درخت