کوچکین

لغت نامه دهخدا

کوچکین. [ چ َ / چ ِ ] ( ص نسبی / ص عالی )کوچکترین و خردترین و کهترین. ( ناظم الاطباء ). کوچکترین. مقابل بزرگین. ( فرهنگ فارسی معین ) :
کوچکین رنجور بود و آن وسط
بر جنازه ی آن بزرگ آمد فقط.مولوی ( مثنوی ).متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازه برادر که آن کوچکین صاحب فراش بود. ( مثنوی مولوی نیکلسن ج 6 ص 541 ). آن پسر کوچکین با پدر گفت... ( ترجمه دیاتسارون ). آن پسر کوچکین هرچه بخش خود بود همه فراهم آورد و رفت. ( ترجمه دیاتسارون ص 298 ).

فرهنگ عمید

کوچک ترین، اندک ترین.

دانشنامه عمومی

کوچکین (ناحیه پچگاتلوکایسکویه شهرستان تئوچژسکی آدیغیه). کوچکین ( به لاتین: Kochkin ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در آدیغیه واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال فنجان فال فنجان فال جذب فال جذب فال ماهجونگ فال ماهجونگ