چوگان پرست

لغت نامه دهخدا

چوگان پرست. [ چ َ / چُو گام ْ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) آنکه چوگان معبود او باشد. و این کنایه از کمال شوق بچوگان بازی بود. ( آنندراج ). پرستنده چوگان. که چوگان پرستد. که چوگان تا حد پرستش دوست بدارد. که چوگان را ستایش کند. و چون صفت چرخ قرارگیرد و یا برای چرخ و فلک صفت آورده شود، کنایه از اشتیاق به واژونه گردی و ناراست روی است :
یکی روز کاین چرخ چوگان پرست
ز شب بازی آورد گوئی بدست.نظامی.

فرهنگ فارسی

آنکه چوگان معبود او باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال شمع فال شمع فال کارت فال کارت فال فنجان فال فنجان