وصف کردن

لغت نامه دهخدا

وصف کردن. [ وَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شرح چیزی را دادن. تعریف کردن. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

(مصدر ) شرح چیزی را دادن تعریف کردن : (( پس چون وصف خوی کرده بود وصفی عام مرهمه را... ) )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم