ناقص عقول

لغت نامه دهخدا

ناقص عقول. [ ق ِ ع ُ ] ( ص مرکب ) ناقص عقل :
که پیش صنم پیر ناقص عقول
بسی گفت و قولش نیامد قبول.سعدی.رجوع به ناقص عقل شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ناقص عقل : که پیش صنم پیر ناقص عقول بسی گفت و قولش نیامد قبول . ( سعدی لغ. )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم