لمسی

لغت نامه دهخدا

لمسی. [ ل َ ] ( حامص ) قابلیت ارتجاع. حالت و چگونگی آنچه خم و راست تواند شد بی شکستن. || فالج.

فرهنگ فارسی

( صفت ) قابل لمس لمس شدنی : ذوق لمسی است و بسودنی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم