نیک یار

لغت نامه دهخدا

نیک یار. ( ص مرکب ) مشفق. موافق. صمیم. مونس. مشفق :
نوشتم یکی نامه دوست وار
که هم دوست بوده ست و هم نیک یار.دقیقی.چو سیماه برزین شنید این سخن
بدو گفت کای نیک یار کهن.فردوسی.رفیقی نیک یار از لشکری به
دلی آسان گذار از کشوری به.فخرالدین اسعد.

فرهنگ فارسی

مشفق . موافق . صمیم . مونس . مشفق

فرهنگ اسم ها

اسم: نیک یار (پسر، دختر) (فارسی) (تلفظ: nikiyār) (فارسی: نيکيار) (انگلیسی: nikiyar)
معنی: خوب و نیکو، ( نیک، یار ( پسوند دارندگی ) )، دارای صفات خوبی و نیکی، صالح و شایسته، دوست مشفق
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال پی ام سی فال پی ام سی فال احساس فال احساس فال جذب فال جذب