نور پاشی

لغت نامه دهخدا

نورپاشی. ( حامص مرکب ) نورافشانی. پرتوافشانی.
- نورپاشی کردن ؛ نور افشاندن.

فرهنگ فارسی

نور افشاندن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال شمع فال شمع فال سنجش فال سنجش فال ورق فال ورق