نظر ور

لغت نامه دهخدا

نظرور. [ ن َ ظَرْ وَ] ( ص مرکب ) صاحب نظر. اهل بینش و بصیرت :
یا مظفر یا مظفرجوی باش
یا نظرور یا نظرورجوی باش.مولوی.آورده است بر دل صاف نظروران
عکسش بر آب و آینه تنخواه گشته است.ظهوری ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

صاحب نظر ٠ اهل بینش و بصیرت ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم