لغت نامه دهخدا
ایا بدیع زمانه که در سخا و هنر
ترا نظیر ندانیم جز نیا و پدر
چو هفت هشت حریفیم در یکی خانه
شناخته به خراسان به هفت هشت هنر
دبیر و شاعر و درزی ، طبیب و دانشمند
ادیب و نحوی و قوال و گازر، آهنگر
سه چاره گنده نیکو در اوفتاده ستند
ز باده های گران مست گشته جای دگر
شرابمان برسیده ست و ما ز اندیشه
بمانده ایم سرانگشتها به دندان در
به یک دو دور دگر هر سه چار گاده شوند
به پنج شش من می هفت هشت بنده بخر.
( از تاریخ ادبیات در ایران دکتر صفا ج 2 ص 961 ) ( لباب الالباب چ نفیسی ص 695 ).