میرحاج

لغت نامه دهخدا

میرحاج. [ حاج / حاج ج ] ( اِ مرکب ) ملک الحاج. امیرحاج. امیر حج. ( از یادداشت مؤلف ) و رجوع به امیر حاج شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال چای فال چای فال کارت فال کارت فال لنورماند فال لنورماند