منگور. [ م َ ] ( اِخ ) نام کوهی است در بلاد کیماک که دشت قبچاق باشد و درآن چشمه ای است که اندک آبی دارد. اما هر چند بردارند کم نمیشود. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). منگور. [ م َ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای شش گانه بخش حومه شهرستان مهاباد است. دهستان منگور از 79 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 8895 تن است و قراء عمده آن به شرح زیر است : کوپر. میرآباد. هنکوه. سوستان. کلات. ترکش. مرکز دهستان قریه ترکش میباشد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ). رجوع به جغرافیای سیاسی کیهان ص 109 شود.
فرهنگ فارسی
نام یکی از دهستان های بخش حومه شهرستان مهاباد . این دهستان در جنوب باختری مهاباد واقع است . کوهستانی و سردسیر است . این دهستان ۷۹ آبادی دارد که جمعیت آنها بالغ بر ۸۸۹۵ تن میشود . محصول عمده اش غلات توتون حبوبات و لبنیات است .
دانشنامه آزاد فارسی
مَنگور از طوایف کُرد بلباس، مرکب از دو دستۀ کوه نشین، عموماً ساکن ایران، و دشت نشین، ساکن کردستان عراق. منگورهای عراق، متشکل از منگورهای زودی و منگورهای روته، در روستاهای دو سمتِ غرب و شرق رودخانۀ ژارآوا سکونت دارند و منگورهای ایران در نواحی کوهستانی غرب یکجانشین اند. منگورها در گذشته از طوایف معتبر کرد به شمار می آمدند. باپورآقا منگور در اوایل دورۀ قاجاریه، سرکردۀ ایل بلباس بود و پس از کشته شدنش به دست احمدخان مقدم، حاکم مراغه، قرنی آقامنگور جانشین او شد. حمزه آقا منگور ( ـ۱۲۹۸ق) از سرداران شجاع کردان در زمان خود و سردار شورش ویرانگر شیخ عبیدالله شمزینی بود (۱۲۹۷ق) و سرانجام به دست حسین علی خان امیرنظام گروسی، پیشکار آذربایجان، کشته شد. در ۱۳۳۲ق، سالار عشایر منگور از همراهی با دولت عثمانی و شرکت در بسیج نظامی آن دولت خودداری کرد. منگورها در ۱۳۰۵ـ۱۳۰۶ش بر علیه قانون نظام اجباری و لباس متحدالشکل و کلاه پهلوی، شوریدند. اینان در تشکیل جمهوری خودمختار مهاباد نیز شرکت داشتند (۱۳۲۴ش).